حسین قناعت که قبل از این فیلمهایی برای کودکان و نوجوانان ساخته، «زخم شانه حوا» را براساس فیلمنامهای از خودش کارگردانی کرده است. حسن کریمی مدیر فیلمبرداری فیلم است و آهو خردمند، هومن سیدی، مینا ساداتی،هادی دیباجی، حسین عابدینی، سحر دولتشاهی، زهیر یاری و سلیمه رنگزن نقشهای مختلف آن را بازی کردهاند.
قصه فیلم از دید شخصیت آهو خردمند روایت میشود و قرار است روایت درد و رنج مادران ایرانی را به تصویر بکشد. شخصیت اصلی قصه در شمال ایران زندگی میکند. او مادری است که فرزندش دو سال قبل شهید شده و حالا عروسش پس از دو سال، تصمیم به ازدواج با فردی دیگر گرفته است. در آستانه ازدواج، به مادر خبر میرسد شهیدی که دو سال قبل به خاک سپرده شده فرزند وی نبوده است. به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که پسر او هنوز زنده باشد. مادر پس از شنیدن این خبر، جستوجویش را آغاز میکند.
مینا ساداتی و هادی دیباجی،بازیگران فیلم/عکس ها: امیر پورخندان
فیلمنامه فیلم را حسین قناعت 10 سال قبل نوشت و قصد داشت با آن اولین فیلم سینمایی خود را بسازد. او در این سالها دستیار فیلمسازان متفاوتی از جمله مرحوم رسول ملاقلیپور بود. این فیلمساز قناعت را تشویق به کارگردانی زخم شانه حوا کرد. در فاصله این سالها قناعت فیلمهای «من و نگین داتکام» و «ماجراهای اینترنتی» را در نوع (ژانر) سینمای کودک و نوجوان ساخته است. این فیلمساز سالها قبل یک مجموعه داستان به نام «دلپاره» هم نوشته و منتشر کرده است.
او با اشاره به این که همیشه دوست داشته جنگ را از نگاه خانواده ببیند، در باره فیلم تازهاش به «دوچرخه» میگوید:«در طول این سالهایی که قرار بود فیلم را بسازم و فرصت ساخت آن فراهم نشد، فیلمنامه را حداقل 13 بار بازنویسی کردم. وقتی قرار شد کلید فیلمبرداری زخم شانه حوا را بزنیم، فقط اسکلت اولیه فیلمنامه اصلی باقی مانده بود و همه چیز آن تغییر زیادی کرده بود. احساس میکنم این فاصله 10 ساله به کمک فیلم آمد و باعث شد تا کار بیشتری روی فیلمنامه کنم، و از این نظر خوشحالم.»
این کارگردان درباره حال و هوای تازه قصه فیلمش چنین ادامه میدهد: «نگاه غالبی که در سینمای جنگ وجود دارد، همان نگاه اکشن و حادثهسازی و بازآفرینی صحنههای نبرد است. اما من نگاهی اینچنینی به جنگ نداشتم و بیشتر میخواستم نگاهم یک نگاه عاطفی به آن باشد.
هومن سیدی در صحنه ای از فیلم
این ،داستان مادران است. ما در فیلم با هفت مادر در سنین مختلف روبهرو میشویم، که شخصیت اصلی در بین آنها ننه حسین است. قصه فیلم به بهانه جنگ، به خانواده میپردازد و رشادتهای مادران و خانوادههای آنان را به تصویر میکشد.»
قناعت که خود فرزند خطه شمال کشور است، توضیح میدهد که محل اصلی رخدادهای قصه (لوکیشنها) شمال نیست و اضافه میکند: «هم شمال، هم تهران و هم جنوب کشور کل لوکیشنهای فیلم را تشکیل میدهند. حدود 15 دقیقه اول فیلم در شمال میگذرد، جایی که ننه حسین زندگی میکند. او از شمال راهی سفری به جنوب و نیزار حور میشود تا اثری از پسر خود پیدا کند. در مورد این که چرا ننه حسین اهل شمال است، باید بگویم این نکته به حس نوستالژیکی برمیگردد که به این محل دارم.»